جنبش وبلاگی فدائیان امام هادی النقی(ع)
حرم فلش - کد وبلاگ ثانیه شمار فلش
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش را فراگیرید که فرا گرفتنش، حسنه است. [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

حسینی شویم

دوست عزیز، ای همشهری و ای هموطن. ای کسی که عاشق و شیدای حسین هستی و وقتی نام دلربایش را می‌شنوی از خود بیخود می‌شوی!اگر می‌خواهی امام حسین (علیه‌السلام) را تجلیل کنی، سنت پیامبر گرامی را زنده کن .

ای خواهر و برادر اگر می‌خواهی با امام حسین(علیه السلام) همراه شوی در دین بدعت مگذار و با بدعت‌گذار مبارزه کن و برای ریشه‌کن شدن بدعت‌ها تلاش کن.

پیامبر در مسجد در حضور مردم می‌فرماید من هیچ اجری از شما نمی‌خواهم فقط به اهل بیتم مودت و محبت داشته باشید. " لا اسئلکم علیه اجراً الا مودة فی القربی."ولی آنان با اهل بیت پیامبر چه کردند؟

فدک را از حضرت زهرا(علیهاالسلام) غصب کرده و او را به شهادت رساندند. با امیرالمومنین علی (علیه‌السلام) سه جنگ راه انداختند و بعد هم او را در محراب، به شهادت رساندند. امام حسن (علیه‌السلام) را نیز به شهادت رساندند و در اکنون در سال 61 با امام حسین(علیه السلام) به جنگ برخاسته‌اند.

یادمان باشد که حسینی بودن صرفاً به مشکی پوشیدن و گریه کردن برای آن امام نیست گر چه آن نیز بزرگداشت شعائر الله است بلکه حسینی بودن به نحو اکمل یعنی همانند امام حسین(علیه السلام) عمل کردن و دغدغه‌های امام را داشتن. چرا که امام در نامه خود پس از بیان دو مطلب فوق، راه درمان را نیز می‌فرمایند که: "فَإن تَسمعوا قَولی أهدِکُم إلی سَبیل الرّشاد" یعنی اگر سخن مرا بشنوید شما را به راه سعادت و خوشبختی هدایت خواهم کرد. 

برگرفته از سایت تبیان


87/11/6::: 12:8 ع
نظر()
  

به نام خدا

امروز مراسم جشن عید غدیر در مسجد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

(آچاچی) با قرائت قسمتی ازخطابه غدیر و اجرای عقد اخوت به همراه پذیرایی برگزار شد. 

   به امید اینکه با ظهور امام زمان  علیه السلام   عیدمان کامل شود.   

      یاعلی 28 /9 / 87

 


  
  
اهمیّت مسأله امامت

ای مردم! خداوند عزّوجلّ، کمال دین شما را در امامت و پیشوایی علی(ع) قرار داده است؛ پس هر کس که از او و جانشینان او از فرزندان من که از صلب اویند تا واپسین روز جهان پیروی و اطاعت نکند، به حبط و نابودی اعمال گرفتار گردیده و در آتش دوزخ، جاودانه، معذّب خواهد بود، نه دیگر عذابش تخفیف یابد و نه مهلت و فرصت نجاتی به او داده شود.

ای مردم! این علی(ع) است که مرا بیش از هر کس یاری کرده و از همه بر من سزاوارتر است. از تمام مردم به من نزدیکتر و از همه کس، نزد من محبوبتر و گرامی­تر است.

خداوند عزّوجلّ و من از او راضی و خوشنودیم. آیه­ای در قرآن مُشعِر به رضایت حق از بندگان، نازل نشده مگر آن که در شأن علی(ع) است و هر جا که خداوند مؤمنین را مخاطب قرار داده، در درجه نخست، نظر به او داشته است. آیه مدحی نیست مگر آنکه در مورد اوست و بهشتی که در سوره (( هَل أتی علی الانسان یاد شده، برای اوست، و در نزول آن دیگری جز او منظور نشده و دیگری جز او مدح و ستایش نشده و دیگری جز او مدح و ستایش نشده است.

ای مردم! علی(ع)، ناصر دین خدا و حامی پیامبر خداست، اوست پارسای پرهیزگار و طیّب و طاهر و رهنما و ره یافته.

پیامبرتان، بهترین پیامبر و وصیّ او بهترین وصیّ و پسرانش بهترین اوصیاءاند.

ای مردم! ذریّه و نسل هر پیامبری از صلب خود اویند امّا ذریّه و نسل من از صلب علی(ع) هستند.

  
معرفی علی بن ابیطالب(ع)

(رسول خدا (ص) در این هنگام، بازوی علی(ع) بگرفت و او را بالا برده و به مردم نشان داد، تا آنجا که پاهای وی، محاذی زانوی پیامبر (ص) می­رسید و پس از آن، به سخن ادامه داد):

ای مردم! این علی(ع) ، برادر و وصی من و مخزن علم و خلیفه و جانشین من است بر امّت. علی(ع) مفسّر قرآن، کتاب خداست اوست که مردم را به حق دعوت می­کند و اوست که به هرچه موجب رضا و خوشنودی خداست، عمل کننده است.

اوست که دشمنان حق، در پیکار و ستیز و به فرمانبرداری و اطاعت از خدا، سخت کوش و باز دارنده مردمان از معاصی و نا فرمانیهاست. اوست خلیفه و جانشین رسول خدا، اوست امیر مؤمنان و پیشوا و هادی خلق خدا. اوست که به امر خدا قاتل ((ناکثین)) و ((قاسطین)) و ((مارقین)) است.

(ای مردم!) آنچه می­گویم به فرمان پروردگارم می­گویم و این خواست و دستور حق است که هیچ سخنی از او، به دست من تغییر و تبدیل نپذیرد؛ حال می­گویم: خداوندا! هرکس که علی(ع) دوست می­دارد، دوست بدار و هر کس که با وی دشمن است، دشمن دار. خداوندا! هر کس که علی(ع) انکار کند، لعنت کن و آن کس که پذیرای حق او نباشد، به خشم و غضب خود، گرفتار ساز. خداوندا! اگر اکنون، علی(ع)، ولیّ تو را به خلافت و جانشینی خود معیّن کردم و امری که موجب اگمال دین و اتمام نعمت تو بر این مردم است، بیان کردم، همه و همه به فرمان تو بود اینک تو پسندیده­ای برای ایشان و فرمودی: (( وَ مَن یَبتَغِ غَیرَ الإسلامِ دیناً فَلَن یُقبَلَ مِنهُ وَ هُوَ فی الآخِر?ِ مِنَ الخاسِرینَ))

خداوندا! تو را گواه می­گیرم و کافیست گواهی تو که من به وظایف تبلیغ و رسالت خود عمل کردم.

  
اعلام رسمی ولایت

ای مردم! بدانید که خداوند، علی بن ابی­طالب را ولیّ و صاحب اختیار شما معیّن فرموده و او را امام و پیشوای واجب­الاطاعه قرار داده است و فرمانش را بر همه مهاجران و انصار و پیروان ایمانی ایشان و بر هر بیابانی و شهری و بر هر عجم و عربی و هر بنده و آزاده­ای و بر هر صغیر و کبیری و بر هر سیاه و سپیدی و بر هر خداشناس موّحدی، فرض و واجب فرموده و اوامر او را مطاع و بر همه کس نافذ و لازم­الاجرا مقرر فرموده است. هر کس با علی (ع) به مخالفت برخیزد، ملعون است و هر کس که از او پیروی نماید، مشمول عنایت و رحمت حق خواهد بود.

مؤمن کسی است که به علی (ع) ایمان آورد و او را تصدیق کند. مغفرت و رحمت خداوند شامل او و کسانی است که سخن او را بشنوند و نسبت به فرمان او مطیع و تسلیم باشند.

ای مردم! این آخرین بار است که مرا در این موقعیّت، دیدار می­کنید، پس گوش فرا دارید و به سخنانم دل سپارید و دستور پروردگارتان را فرمان برید.

خداوند عزّوجلّ، پروردگار و ولیّ و صاحب اختیار و خداوندگار شماست و گذشته از او و پیامبرش – محمّد (ص) – همین من که اکنون به پا خاسته و با شما سخن می­گویم سپس بعد از من علی(ع) به امر خدا بر شما سمت ولایت و صاحب اختیاری دارد و پس از او امامت و پیشوایی تا روز واپسین و تا آن هنگام که خدا و پیامبرش را دیدار خواهید کرد، در ذرّیه و نسل من که از پشت علی(ع) هستند، قرار خواهد داشت.

جز آنچه خداوند، حلال کرده، حلال نیست و جز آنچه خداوند حرام فرموده حرام نیست و پروردگار، هر حلال و حرامی را به من معرفی کرده است و من نیز تمام آنچه خداوند از کتاب خود و حلال و حرامش، تعلیم نموده است، به علی(ع) آموخته­ام.

ای مردم! دانشی نیست که خداوند به من تعلیم نکرده باشد، و من نیز هر چه که تعلیم گرفته­ام به علی(ع)، این امام پرهیزگاران و پارسایان آموخته­ام و دیگر دانشی نیست مگر آنکه به علی(ع) تعلیم کرده­ام و اوست امام و راهنمای آشکار.

ای مردم! مبادا که نسبت به او راه ضلالت و گمراهی سپرید و مبادا که از او روی برتابید و مبادا که از ولایت و سرپرستی او و از اوامر و فرمانهایش به تکبّر، سر باز زنید. اوست که هادی به حق و نابود کننده باطل است و از نا پسندیده­ها بازتان می­دارد. اوست که در راه خدا از سرزنش هیچ کس، پروا نمی­کند و اوست نخستین کسی که به خدا و پیامبرش ایمان آورد و جان خویش را فدای رسول الله کرد، در آن هنگامه­ها که هیچ کس در کنار پیامبر باقی نماند، همچنان از او حمایت کرده و تنها رها ننمود و هم او بود که در آن روزگار که کسی را اندیشه پرستش و اطاعت خدا نبود، در کنار پیامبر، پروردگار خود را پرستش و عبادت می­کرد.

ای مردم! علی را برتر و والاتر از هر کس بدانید که خدایش از همه، والاتر و برتر دانسته است! و به ولایت او تمکین کنید که خدایش به ولایت بر شما منصوب فرموده است.

ای مردم! علی(ع)، امام و پیشوا از جانب حق تعالی است و خداوند توبه منکران ولایت او را هرگز نخواهد پذیرفت و هرگز آنان را مشمول عنایت و مغفرت خویش، قرار نخواهد داد و خداوند، بر خود حتم و لازم فرموده که با آن کسان که از فرمان علی(ع) سر بپیچند، چنین رفتار کند و پیوسته تا جهان، باقی و روزگار، در کار است، ایشان را در شکنجه و عذابی سخت و توان فرسا معذّب دارد.

پس مبادا که از فرمانش معصیت کنید که به آتشی گرفتار خواهید شد که آدمی و سنگ، هیزم آنند و برای کافران فراهم گردیده است.

ای مردم! همه پیامبران پیشین و رسولان نخستین، مردم را به آمدن من بشارت داده­اند. من، خاتم پیامبران و رسولان خدایم و بر همه خلق آسمان­ها و زمین­ها حجّت و برهانم، هر کس در این امر، تردید کند، همچون کفّار جاهلیّت نخستین است و هر کس در سخنی از سخنان من شک نماید، در حقیقت، به تمام سخنان من شک کرده است و چنین کس، مستحق بلا و مستوجب آتش خواهد بود.

ای مردم! خداوند متعال با این فضیلت­ها که بر من، مرحمت فرموده، بر من منّت نهاده و احسان کرده است (آری) خدایی جز او نیست و تا جهان، برقرار و روزگار پایدار است در هر حال ستایش و سپاس من، ویژه اوست.

ای مردم! علی(ع) را برتر از همه بدانید که گذشته از من، از هر مرد و زنی، برتر و والاتر است. (بدانید) که خداوند، به خاطر ماست که به جهانیان، روزی می­دهد و آفرینش بر پای و برقرار است؛هر آن کس که این سخن مرا انکار کند، ملعون و ملعون و مغضوب و مغضوب درگاه حق است.

هان. آگاه باشید که این سخنان را، به یقین، جبرئیل از سوی حق تعالی به من خبر داده و گفته است که: ((هر کس با علی(ع) به عداوت و دشمنی بر خیزد و ولایت و محبت او را در دل نگیرد، لعنت و خشم مرا نسبت به خود، فراهم کرده است))؛ پس هر کس باید که در کار خود بنگرد که برای فردای خود، چه آماده نموده است؛ پس باید که از مخالفت با علی(ع) سخت بر حذر باشید و مبادا که پس از ثابت قدمی، پایتان بلغزد که خداوند به هر چه کنید، آگاه است.

ای مردم! علی(ع) همان کس است که خدا در کتاب مجید خود، به عنوان ((جنب الله)) از او یاد کرده و از زبان مبتلایان به دوزخ، فرموده است: ((یا حَسرَتا عَلی ما فرَّطتُ فی جَنبِ الله.))

ای مردم! در قرآن به تدبر و تفکر، نظر کنید و در درک و فهم آیات آن بکوشید، و به محکمات آن توجه کنید و از متشابهاتش، پیروی می نمایید.

به خدا سوگند، غیر از این مرد که هم اکنون دست او را گرفته و او را بر کشیده­ام هرگز دیگری نیست که بتواند دستورات قرآن را برای شما روشن کند و تفسیر آیات آن را بیان نماید، همین مردی که اکنون بازوی او را گرفته­ام و به شما اعلام می­کنم که:

هر کس را من مولا و سرپرست و صاحب اختیارم، علی(ع) مولا و سرپرست و صاحب اختیار اوست؛ این مرد، علی بن ابی­طالب است، برادر و وصی من است، که فرمان دوستی و ولایت او از جانب حق متعال بر من نازل گردیده است.

ای مردم! علی(ع) و آن پاکان از فرزندانم، ثقل اصغرند و قرآن، ثقل اکبر است، که هر یک، از دیگری خبر می­دهد و هر کدام، دیگری را تأیید و تصدیق می­کند؛ میان این دو ثقل و این دو امر گرانقدر، جدایی نخواهند بود تا آنکه، قیامت در کنار حوض، به من برسند. ایشان امنای حق در میان خلق و فرمانروایان او بر روی زمین­اند.

به هوش باشید که من، آنچه لازم بود، گفتم. به هوش باشید که مطلب و مقصود را ابلاغ کردم و به گوش شما رساندم. توضیح دادم که این امر، به دستور خداوند بود و من نیز از سوی او (عزّوجلّ) به شما ابلاغ نمودم. به هوش باشید که عنوان (امیرالمؤمنین) بر کسی جز برادر من روا نیست و این سمت و مقام و فرمانروایی بر مسلمانان، پس از من، برای هیچ کس جز وی مجاز و حلال نیست.

  
فرمان الهی

نیست معبودی جز او که دستورم داده و اعلام کرده که: << اگر در ابلاغ آنچه اینک بر تو فرو فرستاده­ام کوتاهی کنی، در حقیقت ، به هیچ یک از وظایف رسالت و ابلاغ من عمل نکرده­ای >> و هم او – تبارک و تعالی – حفظ و نگهداری مرا در برابر مخالفان تعهد و تضمین کرده و او مرا کفایت کننده­ای بزرگوار است. و اینک این است آن پیام که بر من نازل فرموده: بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، یا أیُّها الرَّسولُ بَلِّغ ما أنزلَ إلَیکَ مِن ربک (فی عَلیٍ) و إِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَک وَاللهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاسِ ¤. ای مردم! من در ابلاغ آنچه که بر حق بر من فرو فرستاده است، کوتاهی نکرده­ام و هم اکنون سبب نزول آن آیه را برایتان باز خواهم گفت: فرشته وحی خدا – جبرئیل u - سه بار بر من فرود آمده و از سوی حق تعالی، پروردگارم، فرمان داد تا در این مکان به پا خیزم و سپید و سیاه مردم را رسماً آگاهی دهم، که علی بن ابی­طالب، برادر و وصی و جانشین من و امام پس از من است که نسبتش به من، همان نسبت است که هارون به موسی داشت، با این تفاوت که رسالت به من خاتمه یافته است و بعد از خداوند و رسولش، علی، ولیّ و صاحب اختیار شماست و پیش از این هم خداوند در این مورد آیه­ای دیگر از قرآن را نازل فرموده:

)) إنَّما وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُهُ وَالَّذینَ امَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ وَ یُؤتُونَ الزَّکوةَ وَ هُم راکِعونَ))

علی بن ابی­طالب، همان کسی است که نماز به پای داشت و در حال رکوع، به نیازمند، صدقه داده است و او در هر حالی رضای خدا را می­جوید.

از جبرئیل u خواستم که از خداوند متعال معافیّت مرا از تبلیغ این مأموریت تقاضا کند؛ ای مردم چون می­دانستم که در میان مردم پرهیزگاران، اندک و منافقان، بسیارند و از مفسده جویی گنه آلودگان و نیرنگ بازی آنان که دین اسلام را به تمسخر و استهزاء گرفته­اند، آگاهی داشتم؛ همان­ها که خداوند، در قرآن کریم، وصفشان کرده است:

/ یَقُولُونَ بِألسِنَتِهِم ما لَیسَ فی قُلُوبِهِم وَ یَحسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِندَ اللهِ عَظیمً ¤ هنوز آن آزارها که این گروه بارها بر من روا داشتند، از خاطر نبرده­ام، تا آنجا که به دلیل ملازمت و مصاحبت فراوان علی با من و توجهی که به او داشتم، به عیب جویی من برخاستند و مرا زود باور که هر چه می­شنود، بی­اندیشه می­پذیرد، خواندند تا آنکه خداوند عزّوجلّ، این آیه را نازل فرمود:

((وَ مِنهُمُ الَّذینَ یُؤذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أذُنٌ قُل أذُنُ خَیرٌ لَکُم یُؤمِنُ بِاللهِ وَ یُؤمِنُ لِلمُؤمِنینَ ((

من هم اکنون می­توانم یک یک از این گروه را به نام و نشان، معرفی کنم؛ لیکن به خدا سوگند که من در مورد این افراد بزرگوارانه رفتار کرده و می­کنم.

ولی اینها همه خدای را از من راضی نمی­سازد مگر آنکه وظیفه خود را در مورد مأموریتی که از آیه شریفه ((یا أیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما أنزِلَ إِلَیکَ ...)) یافته­ام، به انجام برسانم.

((حال که چنین است پس))

  
بسم الله الرحمن الرحیم

حمد و ثنای الهی

ستایش خداوندی را که در یگانگی، والا و در بی­همتایی، نزدیک و در اقتدار شکوهمند، و در ارکان خود بسی بزرگ است. دانشش بر همه چیز احاطه دارد و حال آنکه او در مقام خوش است و آفریدگان، همگی مقهور قدرت اویند. بزرگی که پیوسته بوده و ستوده­ای که همیشه خواهد بود. پدید آورنده آسمانهای بلند و گستراننده گستره شده­ها و فرمانروای مطلق زمینها و آسمانهاست و بی­اندازه پاک و بینهایت پاکیزه است. پروردگار فرشتگان و روح­القدس و نسبت به هر آنچه آفریده، فزونبخش است و چه ساخته و پرداخته، غرقه عطا و فضل اویند. هر دیده­ای را می­بیند، و هیچ دیده­ای را توان دیدار او نیست.

بزرگوار و بردبار و بخشنده ایست که رحمتش همه چیز را فرا گرفته و منعمی است که بر همه مخلوقات منت دارد.

در اجرای کیفر مجرمان شتاب نمی­کند و به عذابی که در خور آنند تعجیل نمی­نماید. به اسرار نهان و به سویداء سینه­ها آگاه است و هیچ رازی از او پوشیده نیست و هیچ امر پنهانی او را به اشتباه نمی­افکند.

بر همه اشیاء، محیط و بر همه چیز، چیره و بر هر نیرویی غالب و بر هر کاری تواناست. نیست مانندی برایش و حال آن که او پدید آورنده همه موجودات است از نیستی. جاودانی که به عدل، پایدار است و خدایی جز او نیست. سرافراز و حکیم و والاتر از آنکه به دیده­ها مشهود گردد و لیکن او هر دیده­ای را در می­یابد و بر هر چیز دقیق و آگاه است.

به دیده هیچ بیننده در نیامده تا وصفش ممکن شود و احدی را از چگونگی پیدا و پنهانش آگاهی نیست مگر به همان مقدار که خود (عزّوجلّ) از خویشتن خبر داده است.

و گواهی می­دهم: او خدایی است که هستی، آکنده قداست اوست و آغازِ بی آغاز و انجام بی فرجام (همه هستی) به نور او احاطه شده است.

فرمانش بی مشورت مستشاری جاری و نافذ است و قضا و تقدیرش بی مدد همکاری، بر کائنات حکومت دارد و در تدبیر امر خلقش، هیچ نقص و بی نظمی نیست.

موجودات را بی آنکه نمونه­ای از پیش داشته باشد، ابتکار و خلقت فرمود و بدون کمک هیچ یاوری آنها را بیافرید و در این هنگامه نه او را رنجی و نه نیازی به چاره سازی بود. به ایجاد خلق اراده نموده پس خلق، خلعت هستی یافتند و (به نور وجودش) آشکار شدند. پس اوست خدایی که معبودی جز او نیست، آن (خدایی) که به صنع خود، اتقان و استواری داد و در مصنوع خود، حسن و زیبایی نهاد. دادگریست که هرگز ستم نکند و بزرگواریست که کلیه امور به او باز می­گردد.

و گواهی می­دهم اوست که هستی در برابر قدرتش فروتن و در مقابل هیبتش سر افکنده و تسلیم است.

اوست سلطان سلاطین و مالک همه ملکها و گرداننده افلاک و فرمانروای مهر و ماه که هر یک تا زمانی مقدّر در کار گردشند. اوست که چادر شب بر رخسار روز کشد و شب را در نور روز فراگیر کند که هر یک شتابان در جستجوی یکدیگرند. اوست شکننده ستمکاران و زورگویان و نابود کننده شیاطین پست و پلید.

نه او را ضدّی است و نه شریکی. یکتای بی نیاز است. نه کسی زاده اوست و نه او زاده کسی و نه احدی همتا و مانند وی است معبودی یکتا و پروردگاری ارجمند است هر چه خواهد کند و اراده­اش بر جهان فرمانرواست. او بر هر چیز و به شمار همه چیز آگاه است. مرگ و زندگی، نیازمندی و بی نیازی به اراده او و خنده و گریه و منع و عطا به خواست اوست.

ملک و سلطنت، از آن او و ثنا و ستایش، ویژه او و خیر و نیکی به خواست اوست و اوست که بر هر کاری تواناست. شب را در روز، و روز را در شب فرو می­برد و خدایی جز او نیست. خدایی بس ارجمند و بسی بخشاینده. به خواهش بندگان، پاسخ می­دهد و صاحب بخشش و عطای بزرگ است. به شمار نَفَس جانداران آگاه و پروردگار پری و آدمی است.

کاری بر او دشوار نیست و ناله فریاد خواهان او را به کاری وادار و ناگزیر نمی­سازد به ستوه نیاورد او را اصرار اصرار کنندگان. نگهبان نیکان و توفیق بخش رستگان و سَروَر جهانیان است و آفریدگان را سزد که به هر حال، در خوشی و سختی و در شدت و راحت سپاس او گویند و ستایش او کنند.

و اینک من، در هر دشواری و راحت و در هر سختی و سستی ستایشگر اویم و به او و فرشتگان و فرستادگان و کتب آسمانیش، ایمان دارم.

فرمانش را به جان شنوده و فرمان بردارم و در هر کار که او را خشنود و راضی سازد، شتابنده­ام. به قضا و حکمش سر تسلیم دارم و به اطاعت فرمانهایش مشتاق و از عقوبت و مجازاتش سخت در هراسم که اوست خداوندی که از حیله­اش، ایمن نتوان نشست با آنکه از ستمش جای هیچ بیم و نگرانی نیست. اعتراف می­کنم که بنده اویم و گواهی می­دهم که او پرورنده و پروردگار من است و آنچه را که به من وحی فرموده، به مردم ابلاغ خواهم کرد. مبادا که به سبب مسامحه در انجام وظیفه تبلیغ، کوبه عذاب حق بر من فرود آید، عذابی که هیچ قدرتی را توانایی دفع آن نباشد که چه بزرگ است نیرنگ او.


  

فَلیُبَلِّغِ الحاضِرِالغائِبَ وَالوالِدِ الوَلَدَ الی یُومِ القِیامَة

پس برسانند حاضران غائبان را و پدران فرزندان را تا روز قیامت.
فرازی از خطابه غدیرپیامبر خدا (صلی الله علیه وآله)

خطابه غدیر تنها خطابه ایست که پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) نه تنها شنیدن و دانستن آنرا برای همگان واجب دانسته اند، بلکه رساندنش به دیگران را نیز بر ما تکلیف نموده اند و این امر در مورد هیچ خطبه دیگری از ایشان سابقه ندارد. وبسایت غدیرخم این جمله را در صدر اساسنامه فعالیتهای خود قرار داده و می کوشد این خطابه که در واقع آخرین خطابه و وصیت نامه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) برای تمامی نسل بشر می باشد را بدون هیچ کم و کاست به گوش کسانی که از آن بی خبرند، برساند.


87/9/25::: 4:48 ع
نظر()
  
  

مقدم هادی دلها گلباران

جرعه نور

حرم امام هادی

احادیث امام هادی علیه السلام

 

1. فروتنى‌ آن‌ است‌ که‌ با مردم‌ چنان‌ کنى‌ که‌ دوست‌ دارى‌ با تو چنان‌ باشند.

(المحجة‌ البیضاء ، ج‌ 5 ، ص‌ 225)

2. براى‌ خداوند بقعه‌هایى‌ است‌ که‌ دوست‌ دارد در آنها به‌ درگاه‌ او دعا شود و دعاى‌ دعاکننده‌ را به‌ اجابت‌ رساند ، و حائر حسین‌ (ع‌) یکى‌ از آنهاست‌.

(تحف‌العقول‌ ، ص‌ 510)

3. هر کس‌ از خدا بترسد ، مردم‌ از او بترسند ، و هر که‌ خدا را اطاعت‌ کند ، از او اطاعت‌ کنند ، و هر که‌ مطیع‌ آفریدگار باشد ، باکى‌ از خشم‌ آفریدگان‌ ندارد ،

و هر که‌ خالق‌ را به‌ خشم‌ آورد ، باید یقین‌ کند که‌ به‌ خشم‌ مخلوق‌ دچار مى‌شود.

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 510)

4. کسى‌ که‌ چهل‌ روز گوشت‌ نخورد بد خلقى‌ پیدا کند ، و کسى‌ که‌ چهل‌ روز پى‌ در پى‌ نیز گوشت‌ بخورد اخلاقش‌ بد مى‌شود.

(بحار الانوار ، ج‌ 56 ، ص‌ 326)

5 . به‌ راستى‌ که‌ خدا ، جز بدانچه‌ خودش‌ را وصف‌ کرده‌ ، وصف‌ نشود . کجا وصف‌ شود آنکه‌ حواس‌ از درکش‌ عاجز است‌ ، و تصورات‌ به‌ کنه‌ او پى‌ نبرد ، و در دیده‌ها نگنجد ؟ او با همه‌ نزدیکیش‌ دور است‌ و با همه‌ دورى‌اش‌ نزدیک‌ . کیفیت‌ و چگونگى‌ را پدید کرده‌ ، بدون‌ اینکه‌ خود کیفیت‌ و چگونگى‌ داشته‌ باشد . مکان‌ را آفریده‌ بدون‌ اینکه‌ خود مکانى‌ داشته‌ باشد . او از چگونگى‌ و مکان‌ بر کنار است‌ . یکتاى‌ یکتاست‌ ، شکوهش‌ بزرگ‌ و نامهایش‌ پاکیزه‌ است‌.

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 510)

6. هر که‌ بر طریق‌ خداپرستى‌ محکم‌ و استوار باشد ، مصائب‌ دنیا بر وى‌ سبک‌ آید ، گر چه‌ تکه‌ تکه‌ شود.

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 511)

7. اگر بگویم‌ کسى‌ که‌ تقیه‌ را ترک‌ کند مانند کسى‌ است‌ که‌ نماز را ترک‌ کرده‌ ، راست‌ گفته‌ام‌.

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 511)

8. شخص‌ شکرگزار ، به‌ سبب‌ شکر ، سعادتمندتر است‌ تا به‌ سبب‌ نعمتى‌ که‌ باعث‌ شکر شده‌ است‌ . زیرا نعمت‌ کالاى‌ دنیاست‌ و شکرگزارى‌ ، نعمت‌ دنیا و آخرت‌ است‌ .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 512)

9. خداوند دنیا را سراى‌ امتحان‌ و آزمایش‌ ساخته‌ و آخرت‌ را سراى‌ رسیدگى‌ قرار داده‌ است‌ ، و بلاى‌ دنیا را وسیله‌ ثواب‌ آخرت‌ ، و ثواب‌ آخرت‌ را عوض‌ بلاى‌ دنیا قرار داده‌ است‌.

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 512)

10. ستمکار بردبار ، بسا که‌ به‌ وسیله‌ حلم‌ و بردبارى‌ خود از ستمش‌ گذشت‌ شود و حقدار نابخرد ، بسا که‌ به‌ سفاهت‌ خود ، نور حق‌ خویش‌ را خاموش‌ کند.

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 512)

11. کسى‌ که‌ خود را سبک‌ مى‌شمارد ، از شر او در امان‌ مباش‌.

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 512)

12. اگر مردم‌ مسیرى‌ را انتخاب‌ کنند و در آن‌ گام‌ نهند من‌ به‌ راه‌ کسى‌ که ‌تنها خدا را خالصانه‌ مى‌پرستد خواهم‌ رفت‌.

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 245)

13. حسد نیکوییها را نابود سازد.

(مسند الامام‌ الهادى‌ ، ص‌ 302)

14. تکبر و غرور ، دشمنى‌ آورد.

(مسند الامام‌ الهادى‌ ، ص‌ 302)

15. فقر یعنى‌ آزمندى‌ نفس‌ است‌ و ناامیدى‌ بسیار.

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌368)

16. بخل‌ ناپسنده‌ترین‌ خلق‌ و خوى‌ است‌.

(مسند الامام‌ الهادى‌ ، ص‌ 302)

17. طمع‌ خصلتى‌ ناروا و ناشایست‌ است‌.

(مسند الامام‌ الهادى‌ ، ص‌ 302)

18. امام‌ هادى‌ (ع‌) به‌ کسى‌ که‌ در ستایش‌ از ایشان‌ افراط کرده‌ بود فرمودند : از این‌ کار خوددارى‌ کن‌ که‌ تملق‌ بسیار ، بدگمانى‌ به‌ بار مى‌آورد ، و اگر برادر مؤمنت‌ مورد اعتماد تو واقع‌ شد ، از تملق‌ او دست‌ بردار و حسن‌ نیت‌ نشان‌ ده‌.

(مسند الامام‌ الهادى‌ ، ص‌ 302)

19. هر گاه‌ در زمانه‌اى‌ عدل‌ بیش‌ از ظ‌لم‌ رایج‌ باشد ، بدگمانى‌ به‌ دیگرى‌ حرام‌ است‌ ، مگر آنکه‌ آدمى‌ بدى‌ از کسى‌ ببیند ، و هرگاه‌ در زمانه‌اى‌ ظ‌لم‌ بیش‌ از عدل‌ باشد ، تا وقتى‌ که‌ آدمى‌ خیرى‌ از کسى‌ نبیند ، نباید به‌ او خوشبین‌ باشد.

(مسند الامام‌ الهادى‌ ، ص‌ 304)

20. بهتر از نیکى‌ نیکوکار است‌ ، و زیباترین‌ از زیبایى‌ ، گوینده‌ آن‌ است‌ ، و برتر از علم‌ حامل‌ آن‌ است‌ ، و بدتر از بدى‌ ، عامل‌ آن‌ است‌ ، و وحشتناکتر از وحشت‌ ، آورنده‌ آن‌ است‌.

(مسند الامام‌ الهادى‌ ، ص‌ 304)

21. از کسى‌ که‌ بر او خشم‌ گرفته‌اى‌ ، صفا و صمیمیت‌ مخواه‌ و از کسى‌ که‌ به‌ وى‌ خیانت‌ کرده‌اى‌ ، وفا مطلب‌ ، و از کسى‌ که‌ به‌ او بدبین‌ شده‌اى‌ ، انتظار خیرخواهى‌ نداشته‌ باش‌ ، که‌ دل‌ دیگران‌ براى‌ تو همچون‌ دل‌ تو براى‌ آنهاست‌.

(مسند الامام‌ الهادى‌ ، ص‌ 305)

حرم امام هادی

22. خشم‌ بر زیر دستان‌ از پستى‌ است‌.

(مسند الامام‌ الهادى‌ ، ص‌ 304)

23. هر که‌ از خود راضى‌ باشد ، خشمگیران‌ بر او زیاد خواهند بود.

(مسند الامام‌ الهادى‌ ، ص‌ 303)

24. مقدرات‌ چیزهایى‌ را بر تو نمایان‌ مى‌سازد که‌ به‌ فکرت‌ خطور نکرده‌ است‌.

(مسند الامام‌ الهادى‌ ، ص‌ 303)

25. نارضایتى‌ پدر و مادر ، کم‌ توانى‌ را به‌ دنبال‌ دارد و آدمى‌ را به‌ ذلت‌ مى‌کشاند.

(مسند الامام‌ الهادى‌ ، ص‌ 303)

26. مردم‌ در دنیا با اموالشان‌ و در آخرت‌ با اعمالشان‌ هستند.

(مسند الامام‌ الهادى‌ ، ص‌ 304)

27. مسخرگى‌ ، تفریح‌ سفیهان‌ و کار جاهلان‌ است‌.

(مسند الامام‌ الهادى‌ ، ص‌ 304)

28. وقت‌ جان‌ دادنت‌ نزد خانواده‌ات‌ را به‌ یاد آر که‌ در آن‌ هنگام‌ طبیبى‌ جلوگیر مرگت‌ و دوستى‌ نفع‌ رسانت‌ نباشد.

(مسند الامام‌ الهادى‌ ، ص‌ 304)

29. جدال‌ ، دوستى‌ قدیمى‌ را تباه‌ مى‌کند و پیوند محکم‌ را مى‌گسلد و کمترین‌ چیزى ‌که‌ در آن‌ است‌ کوشش‌ براى‌ غلبه‌ بر دیگرى‌ است‌ که‌ آن‌ هم‌ ریشه‌ علتهاى‌ جدایى‌ است‌.

( مسند الامام‌ الهادى‌ ، ص‌ 304)

30. حکمت‌ ، اثرى‌ در دلهاى‌ فاسد نمى‌گذارد.

(مسند الامام‌ الهادى‌ ، ص‌ 304)

31. براى‌ نعمتها همسایه‌ خوبى‌ شوید و با شکرگزارى‌ به‌ افزودن‌ آن‌ امیدوار باشید.

(مسند الامام‌ الهادى‌ ، ص‌ 305)

33. نادان‌ ، اسیر زبان‌ خویش‌ است‌.

(مسند الامام‌ الهادى‌ ، ص‌ 304)

34. افسوس‌ کوتاهى‌ کارهاى‌ گذشته‌ را با تلاش‌ در آینده‌ جبران‌ کنید.

(از تبیان)

(مسند الامام‌ الهادى‌ ، ص‌ 304)


  

حج چیست از پا و سر بیرون شدن *** کعبه دل جستن و در خون شدن

کعبه چیست اندر جوار افتادن است *** تو بتو در ناف عالم زادن است

 

 

یک دمى اى ساربانِ عاشقان *** در چرا آور زمانى اشتران...

تا در آنجا جمع گردد قافله *** سوى حج رانیم ما بى مشغله

کعبه مقصود را حاصل کنیم *** در تجلّى خویش را واصل کنیم...

باز سرگردان این صحرا شویم *** در درون کعبه ناپروا شویم...

بر قطار اشتران عاشق شوى *** در درون کعبه صادق شوى...

در محبّت تا که غیرى باشدت *** در درون کعبه دیرى باشدت...

تا مگر در کعبه جانان روى *** در مقام ایمنى خوش بغنوى

کعبه جانها مکانى دیگر است *** این زمان آنجا زمانى دیگر است...

کعبه عشّاق را دریاب زود *** جمله ذرّاتشان این راه بود...

کعبه عشّاق یزدان است آن *** ره نداند برد جسم الله به جان

 

 

 

یکى دیوانه گریان و دلسوز *** شبى در پیش کعبه بود تا روز

خوشى مى گفت اگر نگشاییم در *** بدین در همچو حلقه مى زنم سر

که تا آخر سرم بشکسته گردد *** دلم زین سوز دایم خسته گردد

یکى هاتف زبان بگشاد آنگاه *** که پر بت بود این خانه دو سه راه

شکسته گشت آن بتها درونش *** شکسته گیر یک بت از برونش

اگر مى بشکنى سر از برون تو *** بتى باشى که گردى سرنگون تو

در این راه از چنین سر کم نیاید *** که دریا بیش یک شبنم نیاید

بزرگى چون شنید آواز هاتف *** بدان اسرار شد دزدیده واقف

به خاک افتاد و چشمش خون روان کرد *** بسى جان از چنین غم خون توان کرد

چو با او هیچ نتوانیم کوشید *** نمى باید به صد زارى خروشید

 

 

آن یکى پرسید از مجنون مگر *** کز کدامین سوى قبله است اى پسر

گفت اگر هستى کلوخى بى خبر *** اینکت کعبه است در سنگى نگر...

گر چه کعبه قبله خلق جهانست *** لیک دایم قبله جاى کعبه جانست

در حرم گاهى که قرب جان بود *** صد هزاران کعبه سرگردان بود

 

 

بود آن اعرابیى شوریده رنگ *** کرد روزى حلقه کعبه به چنگ

گفت یارب بنده تو برهنه است *** وى عجب برهنگیم نه یک تنه است...

چند دارى برهنه آخر مرا *** جامه اى ده این زمان فاخر مرا

مردمان چون این سخن کردند گوش *** بر زدندش بانگ کاى جاهل خموش

از طواف آن قوم چون گشتند باز *** مرد اعرابى همى آمد به ناز

از قصب دستار وز خز جامه داشت *** گوئیا ملک جهان را نامه داشت

باز پرسیدند ازو کى بى نوا *** این که دادت؟ گفت: این کدهد؟ خدا

چون من آن گفتم مرا این داد او *** وین فروبسته درم بگشاد او

آنچه گفتم بود آن ساعت روا *** زانکه به دانم من او را از شما

 

 

کاملى گفته است از پیران راه *** هر که عزم حج کند از جایگاه

کرد باید خان و مانش را وداع *** فارغش باید شد از باغ و ضیاع

خصم را باید خوشى خشنود کرد *** گر زیانى کرده باشى سود کرد

بعد از آن ره رفت روز و شب مدام *** تا شوى تو مُحرم بیت الحرام

چون رسیدى کعبه دیدى چیست کار *** آنکه نه روزت بود نه شب قرار

جز طوافت کار نبود بر دوام *** کار سرگردانیت باشد مدام

تا بدانى تو که در پایان کار *** نیست کس الاّ که سرگردان کار

عاقبت چون غرق خون افتادنست *** همچو گردون سرنگون افتادنست

آن چه مى جویى نمى آید به دست *** وز طلب یک لحظه مى نتوان نشست


  
  
<      1   2   3   4      >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ دمتون گرم علی یارتون حق نگهدارتون-کثرالله امثالکم