بسم رب الشهداء و الصدیقینیادش بخیر اون ایامی که لباسهای بسیجی بین بچه های مدرسه الهادی علیه السلام پخش می شد و از بلندگوی مدرسه نوای شورانگیز آهنگران تو راهروها می پیچید...هر که دارد هوس کرببلا بسم الله.......ای لشگر حسینی تاکربلا رسیدن یک یا حسین دیگر....وقتی این حال وهوا تو مدرسه بوجود می اومد احساس می کردم عملیات جدیدی میخواد شروع بشه ،سر از پا نمی شناختم . دوربین عکاسیمو بر میداشتم ومشغول ثبت لحظه های به یاد ماندنی میشدم ...یادش بخیر یاد اون ایامی که تو شلمچه گونی پر میکردیم تا سنگرهایی رو بازسازی کنیم که گلهای این مملکت تو اون سنگرا پرپر شدن، تا جوونای امروز برن و ببینن چه قدر آسون میشه به خدا رسید . یاد زیارت عشورا ،یاد ورزشهای صبحگاهی،یاد شبهایی که به راحتی می تونستیم تو منطقه ای بمونیم که دیگران اجازه موندن نداشتن....با خودم میگم ما که جنگ نکردیم و همراهی و همدمی با شهدا رو درک نکردیم اینطور با حال و هوای جنگ ودفاع مقدس حال میکنیم پس اونایی که بودن و درک کردن چی میکشن؟؟؟ واقعا سخته ،البته اونایی که جامونده واقعی اند بالاخره پر میکشن وبه رفقاشون میرسن مثل شهید کاظمی ها، صیاد شیرازی ها،آوینی ها و....خدایا دوباره خدمت به زائرین کربلای جنوب را قسمت ما بگردانپروردگارا توفیق بسیجی زندگی کردن و بسیجی خدمت کردن را به همه ما عنایت فرمااللهم ارزقنا قتلا فی سبیلک تحت رایة نبیک مع اولیائکآمین یا رب العالمین