اى تکیهگاه خواجهى لولاک شانهات
اى لحظه لحظه ذکر مُحمّد ترانهات
بر یازده ستارهى توحید، آسمان
روى منیر فاطمه خورشید خانهات
در بیت آفتاب مه تام کیست
تو اول زن مجاهد اسلام کیست
اى ام پاک ام پدر، ام مؤمنین
اى مادر بزرگ امامان راستین
روزى که یار هر دو جهان یاورى نداشت
روزى که آن معین بشر بود بى معین
مردانه ایستادى و کردى حمایتش
تا جاودانه ماند چراغ هدایتش
آزرد اى فرشتهى حق اهرمن ترا
زخم زبان زدند بهر انجمن ترا
از بس که ریخت عطر قداست ز پیکرت
پیراهن رسول خدا شد کفن ترا
از بس بلند بود مقام و جلال تو
گردید سال حزن نبى ارتحال تو
روح تو در بهشت به پرواز مىشود
درهاى غم به قلب نبى باز مىشود
در فصل خردسالى و آغاز زندگى
بى مادرى فاطمه آغاز مىشود
اشک نبى براى تو اى جان پاک ریخت
بادست خویش بر تن پاک تو خاک ریخت
بارفتن تو یار مُحمّد ز دست رفت
خورشید روزگار مُحمّد ز دست رفت
شد حمله ور به گلشن دین لشکر خزان
تو رفتى و بهار مُحمّد ز دست رفت
زیبد که با هزار زبان در ثناى تو
«میثم» دُر قصیده بریزد بپاى تو
« میثم » غلامرضا سازگار
(تبیان)